با گسترش سازمانها، امروزه بعد جدیدی برای مدیریت سازمانی تعریف شده است که تحت عنوان مدیریت استعداد معروف شده و یکی از بنیادیترین چالشهای سازمان نیز محسوب میشود. در واقع یکی از مهمترین مشکلات در رهبری سازمانهای ایران، وجود نقاط ضعف در مدیریت استعداد است؛ چرا که بسیاری از مدیران نسبت به این اصل مهم آگاه نبوده یا در اجرای آن دچار برخی کاستیها شدهاند.
از آنجایی که مدیریت استعدادها تاثیر مستقیمی بر افزایش بهرهوری نیروی کار و در نتیجه، سازمان دارد، در این مقالهی الوکام، پلتفرم برگزاری کلاس آنلاین، سعی داریم شما را با ماهیت و جنبههای مختلف این بعد از مدیریت سازمانی آشنا کنیم تا با استفاده از این شیوه، شاهد بیشترین سوددهی و موفقیت در سازمانی باشید که تمامی افراد آن در راستای تحقق این هدف مهم در تلاش هستند.
فهرست محتوا
Toggleتعریف مدیریت استعداد
بسیاری از افراد گمان میکنند منظور از مدیریت استعداد، تنها پیادهسازی یک فرایند کاملا هوشمندانه و استراتژیک است که طی آن نیروی کار واجد ارزش و مستعد استخدام میشود؛ در حالی که این بخش از وظایف مدیر، جنبههای دیگری نظیر ارتقای تواناییهای افراد در جهت تحقق اهداف سازمان را نیز شامل میشود.
در واقع در ابتدای فرایند مذکور، نیازهای سازمان را شناسایی کرده؛ سپس بر اساس کمبودهای سازمان، بهترین افراد که برای تحقق اهداف مجموعه مؤثر هستند، شناسایی و جذب خواهند شد. در گامهای بعدی، تیم مدیریت استعداد، برای شناسایی نقاط قوت هر یک از کارکنان، به ارزیابی آنها پرداخته و با برنامهریزیهای متفاوت، میزان توانمندیهای آنها را رشد و ارتقا میدهد. به عبارتی دیگر، این مدیریت استعداد است که بر اساس آیندهنگریهایی که دارد، نهتنها کارکنان را در جهت تحقق اهداف خرد و کلان سازمان، همسو میکند؛ بلکه با توسعه مهارتهای هر فرد، سبب رشد روزافزون سازمان نیز میشود. برای درک هرچه بهتر اهمیت این بخش از مدیریت سازمانی، در ادامه به بررسی مراحل آن پرداختهایم.
مهمترین استراتژیهای مدیریت استعداد
هنگامی که صحبت از مراحل مدیریت استعداد میشود، برخی افراد دچار این اشتباه میشوند که این نوع مدیریت تنها لیستی از وظایفی ریز و درشت است که با انجام هر یک از آنها، میتوان سبب تحقق چشماندازهای مجموعه شد؛ در صورتی که talent management یک استراتژی است که هر مدیر برای موفقیت و ارتقای سازمان، باید آن را در تمامی تدابیر خود لحاظ کند.
بنابراین، استراتژی مدیریت استعداد شامل مراحلی میشود که تنها با ارزیابی منظم و اجرای دقیق آن میتوان موفقیت سازمان را تضمین کرد. در این قسمت به بررسی تعدادی از مهمترین استراتژیهایی پرداختهایم که سبب اثربخشی هرچه بیشتر مدیریت استعدادها در سازمان میشود.
شفافسازی وظایف کارمندان
در واقع این شرح وظایف دقیق است که نقش هر یک از کارکنان را در سازمان مشخص میکند؛ به گونهای که اگر افراد دقیقا ندانند برای انجام چه کاری استخدام شدهاند، نهتنها خودشان دچار سردرگمی میشوند، بلکه با ایجاد اختلال در وظایف و حیطه عمل دیگر کارکنان، سبب کاهش بهرهوری مجموعه خواهند شد؛ به همین جهت یکی از مهمترین استراتژیهای مدیریت استعداد، شرح اطلاعاتی است که انتظارات سازمان از فرد و نوع عملکرد او را مشخص میکند.
به طور کلی میتوان گفت با به کار بردن این استراتژی، نیروی جدید، آگاهانه تصمیم خواهد گرفت و منابع انسانی نیز بر اساس همین شرح وظایف، رزومهها را بررسی خواهد کرد؛ بنابراین، نهتنها در زمان و انرژی صرفهجویی میشود، بلکه افرادی جذب سیستم خواهند شد که در راستای تحقق اهداف مجموعه بسیار موثر هستد.
هدایت و آموزش کارکنان
یکی دیگر از اصلیترین استراتژیهای مدیریت استعداد کارکنان، ایجاد بسترهای آموزشی و هدایت افراد در راستای پیشرفت سازمان است. در این جنبه از مدیریت استعدادها، شرایطی فراهم میشود که افراد بر اساس شخصیت حرفهای و توانمندیهایی که دارند، همواره در حال رشد و ارتقا باشند و به نوعی مهارتهای خود را بهروز نگه دارند.
در واقع منظور از talent management، آماده کردن سرمایه انسانی سازمان برای گذر از چالشهای مختلف و کسب موفقیتهای بیشتر است؛ به همین جهت با تکیه بر استعداد افراد و اجرای برنامههایی جهت تکامل کارکنان، میتوان احتمال موفقیت سازمان را بالا برد.
ارزیابی تناسب افراد با اهداف سازمان
این استراتژی میتواند در راستای تشخیص و حفظ نیروهای همسو با اهداف سازمان، بسیار موثر واقع شود. سازمانی موفق است که نیروی انسانی آن، خود را جزئی تأثیرگذار در مجموعه ببیند و برای موفقیت آن همواره در حال تلاش باشد؛ بنابراین، پایش نیروهای همراستا با این هدف، بسیار مهم بوده و اهمیت مدیریت استعداد و تامین نیروی انسانی را دوچندان میکند.
رصد کارکنان و قدردانی بر اساس عملکرد در سازمان
قدردانی و اعطای پاداش یکی از مهمترین استراتژیهای مدیریت استعداد است که سبب انگیزش کارکنان در سازمان میشود؛ چرا که با این شیوه مدیریتی، به افراد مجموعه خود این پیام را میرسانید که نسبت به تمامی فعالیتهای مثبت آنها آگاه و قدردان هستید؛ بنابراین، کارکنان نیز برای دریافت مزایای بیشتر و همچنین افزایش میزان رضایتمندی مدیر و مشتریان به گونهای عمل میکنند که همواره سازمان را در مسیر رشد و پیشرفت حفظ کنند.
ایجاد بسترهای فرصتساز
مدیریت استعداد باید به گونهای باشد که تمامی برنامهها در همان چهارچوب چشمانداز تعریف شود؛ بنابراین، شرایط سازمان نیز باید بسترساز فرصتهایی متناسب با اهداف مجموعه باشد تا سبب بروز استعداد افراد و افزایش پتانسیل آنها شود؛ به همین جهت یکی دیگر از استراتژیهای مدیریت استعداد، ایجاد شرایط توسعه مستمر توانمندی کارکنان و دسترسی آنها به امکانات مورد نیاز است.
مدل مدیریت استعداد
یقینا تاکنون متوجه شدهاید مدیریت استعداد یک فرآیند رفت و برگشتی است که طی آن همواره نقاط ضعف و قوت کارمندان بررسی شده است و متناسب با این موارد، برنامههایی جهت توسعه و رشد توانایی افراد در سازمان اجرا خواهد شد. برای درک بهتر این بعد از مدیریت سازمانی، در این قسمت به بررسی مؤلفههای مدل مدیریت استعداد پرداختهایم.
برنامهریزی بر اساس نیازهای سازمان
برنامهریزی صحیح از مؤثرترین اقداماتی است که میتواند سازمان را در راستای تحقق اهدافی که دارد، هدایت کند. در واقع طی این برنامهریزیها تمامی افراد رصد شده و میتوان با آگاهی از نقاط قوت کارکنان، چینش آنها را به گونهای طراحی کنید که بیشترین تاثیر را در افزایش بهرهوری سازمان داشته باشند.
استخدام نیروی کار جدید
این مؤلفه از مدل مدیریت استعداد در دو حالت اهمیت پیدا میکند؛ یک حالت هنگامی اتفاق میافتد که تعدادی از کارکنان از مجموعه خارج شده و سریعا باید فردی جایگزین استخدام شود؛ حالت دوم نیز زمانی رخ میدهد که سازمان بنا بر کمبودهایی که در مقاطع مختلف با آن مواجه میشود، نیاز به جذب نیروی کار جدید دارد؛ بنابراین، در هر دو حالت باید با بهکارگیری یک استراتژی صحیح و جانشین پروری در سازمان، افرادی را جذب کرد که بیشترین سازگاری را با ساختار سازمان داشته باشند.
در واقع این فرایند را میتوان مدیریت استعداد در منابع انسانی دانست؛ چرا که یکی از مهمترین وظایف منابع انسانی، جذب نیروی کارآمد و مدیریت پروسه استخدام است؛ به همین جهت در این بخش از مدیریت سازمان، واحد منابع انسانی در جهت مدیریت استعداد عمل میکند تا بهترین تصمیمات در فرایند جذب کارکنان جدید گرفته شود.
توسعه مهارت و توانمندسازی کارکنان
در این قسمت از مدیریت استعدادها، تدابیری برای رشد و بروز هرچه بهتر استعداد کارکنان اندیشیده میشود؛ به طوری که در ابتدای این فرایند تمامی موقعیتهای شغلی سازمان شناسایی شده و کارکنان همسو با این فرصتها، آموزش خواهند دید تا بتوانند به هنگام مواجهه با چالشهای جدید سازمان موفق عمل کنند.
علاوه بر این، از همان ابتدای ورود کارکنان به مجموعه، باید بسترهای رشد را به گونهای فراهم کنید که سبب توسعه فردی و ایجاد انگیزه در افراد شود. در واقع با این شیوه، باعث ماندگاری بیشتر کارکنان و افزایش رضایتمندی آنها خواهید شد که تاثیر مستقیمی بر میزان تلاش آنها در راستای تحقق اهداف سازمان دارد.
حفظ نیروی کارآمد در سازمان
این مؤلفه از مدیریت استعداد جهت حفظ طولانیمدت افراد مسئولیتپذیر و مفید در سازمان تعریف شده است. لازم به ذکر است این هدف زمانی محقق میشود که کارکنان، خود را عضوی معنادار در سازمان ببینند؛ به همین منظور میتوان با برنامههای جبران خدمات و قدردانی از نیروی تلاشگر سازمان، نه تنها سبب ماندگاری کارکنان در مجموعه شد، بلکه تشویق دیگران به الگوبرداری از این افراد، بهبود ساختار فرهنگی سازمان را به دنبال دارد.
چینش صحیح کارکنان در سازمان
مهمترین اقدام پس از توسعه مهارت و توانمندسازی کارکنان، چینش آنها بر اساس نقشهای جدیدی است که برای افراد تعریف میشود. در واقع هدف از این اقدامات، جایگذاری افراد در موقعیتهای درست و ایجاد بسترهای مناسب جهت ارتقای پتانسیل آنهاست؛ بنابراین، نقش کارکنانی که جهت فراگیری مهارتهای جدید، آموزش میبینند، دیگر مثل سابق نبوده و در صورت لزوم افراد جدید در موقعیت قبلی آنها استخدام خواهند شد.
در این بخش از مدیریت استعدادها، میتوان به میزان اهمیت منابع انسانی در سازمان پی برد، زیرا یکی دیگر از وظایف واحد منابع انسانی، همین ارزیابی افراد و توانمندسازی آنهاست؛ بنابراین، در این هدف سازمان نیز میتوان شاهد تأثیر استراتژی مدیریت استعداد در منابع انسانی بود.
تأثیر مدیریت استعداد بر عملکرد سازمانی
حال که دریافتید مدیریت استعداد یعنی چه، بهتر است با مهمترین دلایل اهمیت و ضرورت آن در سازمان نیز آشنا شوید؛ به همین منظور در این قسمت به بررسی تاثیر مدیریت استعداد در سازمان پرداختهایم.
بهبود عملکرد سازمان
حضور افراد متخصص و مستعد در یک سازمان، میتواند ضمانتی قوی جهت تحقق تمامی اهداف مجموعه باشد؛ بنابراین، استراتژی مدیریت استعداد است که میتواند تمامی افراد را در جهت ارزشهای چشمانداز سازمان، هدایت کند؛ به همین دلیل تاثیر مستقیمی بر بهبود عملکرد کارکنان و در نتیجه، سازمان دارد.
افزایش خلاقیت در سازمان
با توسعه مهارتهای کارکنان و ارتقای سطح توانمندی آنها، میتوان سازمانی را ایجاد کرد که تمامی کارکنان آن از خلاقیت خاصی جهت گذر از چالشهای کاری برخوردار باشند؛ در واقع با مدیریت استعداد میتوان سبب بروز هرچه بیشتر نوآوری و خلاقیت کارمندان سازمان شد.
افزایش رضایتمندی کارکنان و ماندگاری افراد در سازمان
با اقداماتی که در فرایند مدیریت استعداد انجام میشود، افراد بیش از پیش احساس میکنند عضوی ارزشمند در سازمان بوده و در تصمیمات مختلف آن تأثیرگذارند؛ به همین جهت حس تعلق به سازمان داشته و تمایلی به کار کردن در دیگر مجموعهها نخواهند داشت.
نحوه پیادهسازی استراتژی مدیریت استعداد در سازمان
حال که نسبت به میزان ضرورت مدیریت استعداد در سازمان آگاه شدید، بهتر است با پیادهسازی این استراتژی در شیوه مدیریتی خود، تحولی عظیم در سازمان و هدایت نیروی انسانی خود ایجاد کنید. به طور کلی برای برخورداری از مزایای یک فرایند مدیریت استعداد مستمر باید به انجام اقدامات زیر پایبند باشید.
شناسایی نیازهای سازمان
در اولین گام از فرایند مدیریت استعداد باید بدانید افراد همسو با اهداف سازمان شما از چه ویژگیها و شخصیتی برخوردار هستند. در واقع با شناسایی این موارد، دو گزینه پیش روی شما قرار خواهد گرفت؛ یک این که متوجه خواهید شد کدام یک از کارکنان مجموعه، با آموزش میتواند به این مرحله برسد و دوم، کدام یک از متقاضیان برای پیشبرد این امور لایق هستند.
استخدام افراد مناسب
در این مرحله باید تبلیغات و آگهیهای شغلی خود را به گونهای هدفمند طراحی کنید که سازگارترین افراد با موقعیتتان را به سوی خود جذب کنید. از طرفی دیگر با اقداماتی نظیر برگزاری آزمون و مصاحبههای تخصصی، افراد واجد ارزش را به دقیقترین شیوه ممکن گزینش کنید.
بیشتر بخوانید: سوالات رایج در مصاحبه شغلی چیست؟ بهترین جواب برای این سوالها چیست؟
سازماندهی کارکنان
پس از استخدام کارکنان جدید، باید با شرح دقیق وظایف و ارائه برخی جلسات آموزشی، جایگاه افراد را مشخص کرده تا با سازماندهی آنها در مجموعه، نظم و آرامش حاکم بر محیط کاری را حفظ کنید.
توانمندسازی کارکنان
باید توجه داشته باشید که توسعه مهارت کارکنان فعلی یک مجموعه، به مراتب از استخدام و آموزش نیروی کار جدید آسانتر و کمهزینهتر است؛ به همین جهت یکی از مهمترین اقدامات در فرایند مدیریت استعداد، برگزاری دورههای آموزشی مختلف در راستای رشد کارمندان مجموعه است.
ارزیابی عملکرد
با ارزیابی منظم میتوانید میزان ظرفیت کارکنان را بررسی کرده تا برای هرگونه تصمیمگیریهای جاری، بهترین چینش را برای تعریف نقش کارکنان در نظر گرفته و مطلوبترین نتیجه را دریافت کنید.
بهکارگیری استراتژیهای حفظ نیروی کارآمد
با بهکارگیری استراتژیهای مختلف نظیر اعطای پاداش، ترفیع درجه و حصول اطمینان از رضایتمندی کارکنان، میتوانید نیروی مسئولیتپذیر را در سازمان حفظ کنید.
آمادگی برای جایگزینی افراد
از طریق راهکارهایی همچون آموزش کارکنان، میتوانید همواره گزینه جایگزین برای کارکنان بازنشسته داشته باشید؛ همچنین با اینگونه اقدامات میتوانید سبب افزایش بهرهوری افراد و در نتیجه، سازمان شوید.
جمعبندی
همانطور که دریافتید مدیریت استعداد یک فرایند استراتژیک است که سبب تحولی عظیم در مدیریت سازمانی میشود؛ چرا که این شیوه مدیریتی بر استخدام افراد مستعد و همچنین پرورش مهارتهای کارکنان مجموعه استمرار ورزیده و با اقداماتی که در این راستا صورت میگیرد، میزان بهرهوری سازمان نیز افزایش مییابد؛ بنابراین، طی این برنامهریزیهای هوشمندانه بستری مناسب جهت تحقق اهداف سازمان ایجاد میشود که تمامی کارکنان نیز توسط تیم متخصص، با این جریان همسو خواهند شد.
از آنجایی که امروزه این شیوه مدیریتی در بهبود عملکرد سازمان بسیار مؤثر واقع شده است، در این مقاله سعی کردیم به بررسی جنبههای مختلف آن و مهمترین دلایل ضرورت آن در سازمان بپردازیم تا دقیقا بدانید مدیریت استعداد چیست. همچنین توصیه میشود بهکارگیری استراتژیهای این شیوه مدیریتی، ساختاری یکپارچه و بهترین سوددهی در سازمان را تجربه کنید.