تفاوت مدیریت و رهبری یکی از موضوعات مهم در حوزه مدیریت سازمان و کسبوکارها است. با وجودی که این دو مفهوم به هم شباهت دارند و گاهی با هم اشتباه گرفته میشوند، ولی به مهارتها و قابلیتهای متفاوتی نیاز دارند و به نتایج متفاوتی هم منجر میشوند.
در مورد تفاوت بین رهبری (Leadership) و مدیریت (Management) به موارد زیادی میتوان اشاره کرد. بهعنوان مثال رهبران بیشتر با تیمها کار میکنند و بر روی انگیزش اعضای تیم تمرکز دارند، ولی مدیر به برنامهریزی و رسیدن سازمان به اهداف و مأموریتها توجه بیشتری دارد. در این مطلب از الوکام در این مورد توضیح میدهیم که تفاوت بین رهبری و مدیریت چیست. به علاوه بررسی میکنیم که کدام یک برای سازمانها موثرتر هستند.
فهرست محتوا
Toggleدرک تفاوت مدیریت و رهبری چه اهمیتی دارد؟
در بررسی تفاوت بین مدیریت و رهبری باید به این نکته توجه کنیم که این دو مفهوم با یکدیگر همپوشانی هم دارند. هر دو این نقشها برای اداره سازمان یا کسبوکار فعالیت میکنند و به دنبال تحقق اهداف مالی و غیرمالی شرکتها هستند. هر دو مدیر و رهبر برای تحقق این اهداف به مهارت های ارتباطی، جذب و نگهداشت، کنترل و هدایت نیروها و … نیاز دارند.
مدیران باید دانش مدیریت، مهارت فنی، بودجهبندی و غیره را داشته باشند، ولی رهبران بیش از این مهارتها باید الهامبخش و تاثیرگذار باشند؛ بنابراین درک تفاوت مدیریت و رهبری به ما کمک میکند که بدانیم کدام رویکرد در هر زمان برای سازمان مناسبتر است و علاوه بر این به مدیران و رهبران کسب و کارها در کسب مهارتهای مورد نیاز برای هر نقش کمک میکند.
بررسی تفاوت مدیریت و رهبری
پیش از بررسی تفاوت های مدیر و رهبر، لازم است در مورد تعریف رهبری و مدیریت صحبت کنیم. مدیر در سازمان شخصی است که با هدف رسیدن به حداکثر بهرهوری، به مدیریت کارکنان، تعیین استراتژیها، نظارت بر اجرای برنامهها، بررسی عملکرد کارکنان و … میپردازد، ولی رهبر بیش از این موارد با اعضای تیمها تعامل میکند تا هماهنگیها را انجام دهد. به علاوه رهبر بیشتر بر افزایش انگیزه کارکنان و جلب اعتماد تمرکز دارد تا آنان را برای تحقق اهداف سازمانی تشویق کند. به طور کلی میتوان بهعنوان تفاوت مدیریت و رهبری موارد زیر را در نظر گرفت:
رهبر به افراد انگیزه میدهد، ولی مدیر افراد را هدایت میکند
یک مورد مهم از تفاوت مدیریت و رهبری در مورد شیوه هدایت افراد است. رهبران به دلیل داشتن قابلیتهای کاریزماتیک، قدرت الهامبخشی دارند و از طریق همین الهامبخشی مشارکت افراد را در جهت مورد نظر جلب میکنند. ولی مدیران با اختیاراتی که دارند موجب هدایت افراد در جهت هدف میشوند.
میتوان گفت قدرت مدیران ناشی از سلسله مراتب سازمانی است و برای هدایت کارکنان از ابزارهایی مانند تشویق و تنبیه کمک میگیرند، ولی قدرت رهبر از نفوذ او در میان اعضای تیم یا پیروانش حاصل میشود. در این میان ممکن است در بسیاری از سازمانها کارمندان به دلیل شفافیت و ارتباط صادقانه با مدیر به صورت موثرتر وظایف خود را انجام دهند یا برای انجام کارهای خود از مدیر مشورت بگیرند که در این صورت مدیر در حال ایفای نقش رهبری نیز است.
رهبر از اعضا حمایت میکند، ولی مدیر دستیابی به هدف را پیگیری میکند
در بررسی تفاوت مدیریت و رهبری باید به این نکته اشاره کنیم که رهبران بیش از مدیران به دنبال رفاه و رضایت کارکنان هستند، چون مدیران در قبال شرکت مسئولیت دارند و به تحقق اهداف آن اهمیت میدهند؛ بنابراین مدیر صرف نظر از موافقت یا مخالفت کارکنان، به دنبال کسب نتایج، حفظ اصول و رعایت قوانین بالادستی است، ولی رهبران به دلیل رابطه نزدیکی که با اعضای تیم دارند، بیشتر به احساسات کارکنان اهمیت میدهند. همین امر است که موجب الهامبخشی بیشتر رهبر در مقایسه با مدیر میشود، چون کارکنان اعتماد بیشتری به رهبران خود یا مدیرانی که به نقش رهبری نزدیک هستند، دارند.
رهبر چشمانداز را تعیین میکند، مدیر چشمانداز را اجرا میکند
یکی دیگر از موارد تفاوت مدیریت با رهبری در زمان تعیین و اجرای مأموریت و چشمانداز سازمان مشخص میشود. به طور معمول رهبران چشمانداز، ماموریت و حتی اهداف کلی سازمانی را مشخص میکنند، ولی این مدیران هستند که اهداف و چشمانداز را به صورت کمی تعیین کرده و برای اجرای آن تلاش و پیگیری میکنند. رهبران با دید بازی که نسبت به تغییرات آینده دارند، تصویر کلی سازمان در آینده را ترسیم و یک استراتژی کلی برای تحقق آن طراحی میکنند؛ پس از آن مدیران این استراتژی را به اقدامات عملیاتی تقسیم میکنند و برنامهریزیهای لازم را انجام میدهند تا برای اجرا آماده شود.
البته رهبران به دلیل تاثیرگذاری بالایی که بر کارکنان دارند، مسئولیت انتقال ماموریت، چشمانداز و اهداف شرکت به کل سازمان را بر عهده میگیرند، ولی مدیران با کمک مدیریت استعداد، کنترل، ارزیابی عملکرد، گزارشگیری و …، کارکنان را با اهداف شرکت هماهنگ میکنند.
رهبر ریسک میکند، مدیر با احتیاط برنامهریزی میکند
یکی از موارد مهم در تفاوت مدیریت و رهبری، ویژگی ریسکپذیری رهبر است. درست است که ریسک کردن ممکن است به شکست منجر شود، ولی گاهی رشد و موفقیت بدون پذیرش ریسک ممکن نیست. رهبران موفق میان خطرات و احتمال موفقیت تعادل برقرار میکنند و توانایی مقاومت در برابر نتایج احتمالی تصمیمات خود را دارند، ولی مدیران به طور معمول محتاطتر و با رعایت همه جوانب تصمیم میگیرند. البته شاید این به دلیل مسئولیتی باشد که در قبال شرکت و ذینفعان آن دارند.
نگاه رهبر به آینده است، ولی مدیر در زمان حال کار میکند
تفاوت مدیریت و رهبری را میتوان در دیدگاه زمانی آنان هم بررسی کرد. رهبران بیشتر بر آینده تمرکز دارند، ولی توجه مدیران بیشتر به زمان حال است. مدیران به دنبال اجرای فرایندها و حل چالشهای کنونی سازمان هستند و بر طبق برنامههای مشخص حرکت میکنند، ولی رهبران به فرصتها و چالشهای پیش روی سازمان در آینده توجه دارند و شرکت را برای مواجهه با این موارد آماده میکنند. در واقع رهبران برای استفاده از فرصتها و مواجهه با چالشها آماده میشوند، ولی مدیران برای دستیابی به اهداف سازمان، اجرای فرایندها، بودجهبندی و حفظ روندهای مشابه فعالیت میکنند.
رهبر به «چرایی» توجه میکند، ولی تمرکز مدیر بر «چگونگی» است
یک مورد دیگر از تفاوت بین رهبر و مدیر در نوع سوالاتی است که میپرسند یا در ذهنشان وجود دارد. سوالات رهبران در حوزه «چه» و «چرا» است، ولی پرسشهای غالب مدیران «چگونه» و «چه زمانی» را شامل میشود. دلیل این تفاوت میان مدیریت و رهبری به نگاه و دیدگاه آنان در مورد موضوعات برمیگردد. رهبران نگاه عمیقتری دارند و به تغییرات ریشهای توجه میکنند، ولی مدیران به دنبال تغییرات بنیادین در آینده نیستند، بلکه به حال توجه دارند و با پرسیدن سوالات «چگونه» و «چه زمانی» حرکت سازمان در جهت برنامهها را پیگیری میکنند.
رهبر ایده میدهد و مدیر ایدهها را اجرا میکند
مورد دیگر از تفاوت مدیریت و رهبری در مورد ایدههای کسبوکار و اجرای آن است. رهبران به دنبال استفاده از فرصتها برای پیشرفت سازمان هستند، بنابراین از بهترین ایدههای جدید استفاده میکنند تا آینده سازمان را بسازند؛ پس از آن مسئولیت مدیران این است که ایدههای رهبر را اجرا کنند. مدیران در این مسیر باید مطمئن شوند کارکنان وظایف و مسئولیتهایشان را به صورت موثر انجام میدهند. از دیگر ابزارهای مدیران در این مسیر کنترل و نظارت کارکنان، فرایندها، گردش کار، بودجه و سایر عوامل موثر است.
در کل رهبران با ارائه ایدهها و تاثیرگذاری بر کارکنان، سازمان را در جهت تغییرات هدایت میکنند، ولی مدیران با نظارت بر نحوه انجام کارها به صورت مستقیم یا حتی با برگزاری جلسه آنلاین برای گزارشگیری از کارکنان دورکار، به دنبال دستیابی به نتایج هستند و این فرق بین رهبر و مدیر است.
رهبر فرهنگ را خلق میکند، مدیر آن را تایید میکند
فرهنگ هر سازمان شامل ارزشها، اعتقادات، هنجارها و رفتارهای اعضای آن است. در نهایت فرهنگ سازمانی بر عملکرد سازمان و روش انجام کارها تاثیر مستقیم میگذارد، بنابراین بسیار ضروری است که فرهنگ سازمانی با استراتژی کلی کسبوکار هماهنگ باشد. در این صورت است که تلاشها در جهت دستیابی به اهداف سوق پیدا میکند.
در مورد تفاوت مدیریت و رهبری با توجه به فرهنگ سازمانی باید به این نکته اشاره کنیم که رهبران فرهنگ را خلق میکنند، ولی مدیران برای اشاعه و توسعه فرهنگ تلاش میکنند. در این میان هرچه رهبر در میان کارکنان تاثیرگذارتر باشد، احتمال موفقیت او در حفظ و انتقال ارزشهای سازمان بیشتر میشود. همچنین مهارت و سبک مدیریت مدیر در تایید فرهنگ سازمانی و پشتیبانی از آن بسیار موثر است.
رهبر به افراد اهمیت میدهد، ولی برای مدیر فرآیندها اهمیت بیشتری دارند
رهبران به دلیل تاثیرگذاری روی پیروان خود به طور کلی بر افراد تمرکز دارند، ولی مدیر بر روی فرآیندها تمرکز میکند تا از این طریق به تحقق اهداف سازمانی کمک کند. در واقع تفاوت مدیریت و رهبری این است که رهبران ابتدا در افراد انگیزه ایجاد میکنند، سپس آنان را در جهت اهداف سازمانی آموزش میدهند، ولی مدیران ابتدا فرایندها را بهینه میکنند، سپس بر انجام درست آن توسط کارکنان نظارت دارند.
به همین دلیل است که برای مدیران عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان اهمیت بیشتری دارد. ممکن است رهبران بتوانند با ایجاد انگیزه و همسوسازی اهداف فردی و سازمانی، اعضای تیم خود را برای تلاش ترغیب کنند، ولی مدیران به ابزارهای مدیریتی و سازمانی برای شکل دادن انگیزهها نیاز دارند.
رهبر ارزش خلق میکند، ولی مدیر ارزش را محاسبه میکند
یک مورد دیگر از تفاوت مدیریت و رهبری که باید به آن اشاره کنیم، در مورد خلق و محاسبه ارزش است. مدیر باید ارزش هر کدام از کارمندان و فعالیت آنان را در سازمان محاسبه کند. در واقع هدف کسب اطمینان از این است که عملکرد کارکنان با حقوق پرداختی به آنان تناسب دارد و این همان معنای تحقق بهرهوری در سازمان است.
در صورتی که رهبران به جای محاسبه میزان ارزش هر فرد، بر روی افزایش ارزشآفرینی آنان تمرکز میکنند تا در مجموع ارزش بیشتری را ایجاد کنند. رهبران این افزایش و خلق ارزش را با تشویق اعضا برای تلاش بیشتر انجام میدهند. در نهایت بهرهوری و ارزشآفرینی سازمان بیشتر میشود.
رهبر اختراع و نوآوری میکند، ولی مدیر به سازماندهی و کنترل اهمیت میدهد
یک مورد دیگر از تفاوت مدیریت و رهبری این است که رهبر برای تغییر و بهبود کسبوکار تلاش میکند، آینده را در نظر میگیرد و ایدههای جدیدی برای رشد سازمان دارد. در نهایت اهداف و چشماندازهای سازمان را برای اعضا روشن کرده و آنان را برای تلاش در جهت این اهداف تشویق میکند. در این مسیر رهبر ممکن است کلیشهها را بشکند و از ابتکار و نوآوری برای رسیدن به هدف استفاده کند.
مدیران اما به دنبال حفظ و کنترل اهداف تعیینشده توسط رهبر هستند. در واقع مدیر برای تحقق اهداف و چشمانداز تعیینشده به کنترل کارمندان و فرایندها اقدام میکند. مدیر در این مسیر از نوآوری کمتر استفاده میکند و بیشتر به دنبال سازماندهی و کنترل است.
رهبر بر اعتماد تکیه دارد، ولی مدیر از کنترل استفاده میکند
دیگر تفاوت مدیریت و رهبری به روش کنترل کارمندان مرتبط است. رهبران با اعتماد به اعضای تیم و پیروانشان فعالیت میکنند، بهخصوص این حس را به آنان منتقل میکنند که به آنها اعتماد کامل دارند. همین موضوع موجب میشود اعضای تیم برای حفظ اعتماد رهبر تلاش کنند و در انجام وظایف خود ضمن رعایت اخلاقیات، بهترین عملکرد خود را ارائه دهند، ولی مدیران کارمندان را موظف به ارائه گزارش کار در مورد روند انجام وظایفشان میکنند. در واقع آنان از طریق ارزیابی عملکرد، گزارشگیری و کنترل کارکنان اطمینان پیدا میکنند که کارها در جهت تحقق اهداف و با بازدهی کامل انجام میشود.
رهبر با مهارتهای نرم و مدیر با مهارتهای سخت فعالیت میکند
یک مورد دیگر که به درک بهتر تفاوت مدیریت و رهبری کمک میکند، در نظر گرفتن مهارتهای لازم برای ایفای هر کدام از این نقشها است. مهارتهای موردنیاز رهبران بیشتر مهارتهای نرم را شامل میشود، ولی مدیران بیشتر به مهارتهای سخت نیاز دارند.
بهعنوان مثال رهبران باید با تفکر استراتژیک، تصمیمگیری، آیندهنگری، نوآوری، برقراری ارتباط موثر با کارکنان و مانند آن کار کنند. اگر بدانید که هوش هیجانی چیست متوجه این موضوع میشوید. به دلیل این که رهبر سازمان باید بتواند احساسات خود و دیگران را درک کند و در تعامل با اعضای تیم احساسات را تنظیم و کنترل کند، ولی مدیران به مهارتهایی مانند برنامهریزی و بودجهبندی، کنترل و سازماندهی، تخصیص وظایف، تفکر تحلیلی، حل مسئله و غیره بیش از مهارتهای نرم نیاز دارند.
سازمان به رهبر نیاز دارد یا مدیر؟
حالا که با تفاوت مدیریت و رهبری در سازمان آشنا شدیم، میتوانیم متوجه شویم که کدام یک از این نقشها برای اداره کسبوکار ضروریتر است. واقعیت این است که سازمان به هر دو این نقشها نیاز دارد، ولی یک نفر، لازم نیست که هر دو نقش را همزمان ایفا کند. لازم است مدیر یا رهبر به تناسب موقعیت، افرادی که در حال تعامل با آنان است، و همچنین نتایج مورد انتظار از هر فرایند، نقش مناسب مدیر یا رهبر را ایفا کند.
به علاوه بیشتر رفتارها و تصمیمات مدیر و رهبر تفاوت چندانی با هم ندارند. بنابراین لازم است در زمان بروز بحرانها، برای کنترل فرایندها و پروژهها، در زمان تخصیص و کنترل بودجه، تقسیم وظایف، انجام وظایف در زمان محدود، انجام پروژههای خاص و زمانی که به دنبال نتایج خاص هستید، از رویکردهای مدیریت استفاده کنید. در مقابل، رویکردهای رهبری سازمان در مواجهه با کارمندانی که به تواناییهایشان اعتماد دارند و وظایفشان را با بازده بالا انجام میدهند، در زمان نیاز به انرژی بیشتر کارکنان، معرفی یک رویکرد یا فرایند جدید، در زمان بحثهای خلاقانه یا جلسات تیمی و غیره، موثرتر است.
در نهایت بهترین مدیران، افرادی هستند که بتوانند کارکنان خود را رهبری کنند، چون با وجود نکات بسیاری که در مورد تفاوت مدیریت و رهبری وجود دارد، نقش رهبر و مدیر در سازمانها مکمل هم هستند. مدیر موفق شخصی است که مهارتهای رهبری مانند قدرت تاثیرگذاری بر کارمندان و محبوبیت در میان آنان را داشته باشد. به علاوه در سازمانهای بزرگ لازم است مدیران ارشد دارای مهارتهای رهبری باشند؛ در این صورت ایفای نقش مدیریتی توسط مدیران میانی انجام میشود.
جمعبندی
در این مطلب در مورد تفاوت مدیریت و رهبری توضیح دادیم. مدیریت و رهبری دو نقش متفاوت در سازمان هستند که باید بهعنوان مکمل هم در نظر گرفته شوند، چون هر دو رویکرد برای بقا و رشد سازمان ضروری هستند. رهبران ریسکپذیر و خلاق هستند و در صورت نیاز به سرعت شرایط را تغییر میدهند. مدیران در جهت حفظ قانون و وضعیت حال شرکت فعالیت میکند.
این که گفتیم به آن معنا نیست که یکی از این دو نقش در مقایسه با دیگری برتری دارد، چون شرکتها برای رشد و توسعه هم به مدیران و هم به رهبران نیاز دارند. عدم وجود مدیر سازمانها را با خطر عدم تطابق با شرایط و محقق نشدن اهداف مواجه میکند. عدم وجود رهبر هم به رکود و ناامیدی کارکنان منجر میشود، چون رهبر هدف را مشخص میکند و مدیر مسیر تحقق آن را ترسیم و هدف را اجرا میکند. در نهایت این که درک تفاوت مدیریت و رهبری موجب میشود بهعنوان مدیر یا رهبر بتوانید متناسب با شرایط، رویکرد مناسب را اتخاذ کنید.